ساحت معرفتشناختی
1. پستمدرنیسم از منظر معرفتشناختی به شدت نسبیتگراست. از آنجا که طبق بنیاد هستیشناسانه، دنیا را از منظرهای مختلف میتوان دید، لذا ایجاد هر گونه منظر واحد و ثابت برای شناخت طرد میشود و طرح ادعاهای شناختی از مواضع مختلف ممکن میشود.
2. پستمدرنیسم، هرگونه ادعای شناخت حقیقی و نهایی و جهانشمول که فارغ از دیدگاهی معین باشد، تعصبآمیز و تمامیتخوهانه میداند زیرا هر نوع شناختی وابسته به زمینه و گفتمان است.
3. پستمدرنیسم هر گونه ادعای وجود داده ناب و خالص» را رد میکند و هر نوع دادهای را منقش به جهت گیری نظری فرد، سنتها، زمینه، و زبان میداند.
4. پستمدرنیسم، معتقد به تقدم نظریه بر داده است، بدین معنا که هر دادهای زاده جهت نظری خاص، و معنادار در یک بستر نظری خاص است و واقعیات فارغ از نظریه نداریم.
5. پستمدرنیسم، معتقد به آنارشیسم نظری است و بر این باور است که آنارشیسم نظری ماهیت انسانیتری دارد و بیشتر از گرایشهایی که در صدد کشف نظم یا قانون هستند به علم کمک میکند. بدون آنارشیسم این خطر وجود دارد که نظریهها به ایدئولوژیهای جزمی تبدیل شوند.
6. پستمدرنیسم بر این باور است که ما جهان را فقط از راه زبان میشناسیم نه اینکه زبان ابزاری باشد برای توصیف واقعیات عینی. هر آنچه خارج از نمادها و تصاویر زبان در تصورات وجود دارد فراروایتهایی است که درباره واقعیت ساختهایم و اسطوره شفافیت است. هر آنچه هست زبان است و آنچه که درباره آن صحبت میکنیم زبان است و ما درون زبان سخن میگوییم.
درباره این سایت